دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من

نمک در نمکدان شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد خخخخخ

در ره عشق كه از سيل بلا نيست گذار
كرده ام خاطر خود را به تمناى تو خوش

شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا
تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد

دوست ان است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

یکی یکدونه من
چراغ خونه من
گل گلخونه من

ناز کش داری ناز کن
نداری پاتو دراز کن

نرود میخ اهنین در سنگ
چون سنگ میخ را میکند خم

من این توپو نداشتم
مقشامو خوف نوشتم

من که جیک وجیک میکنم برات
تخم کوچیک میکنم برات بزارم برمممممممممممممممممممم

میازار موریکه دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

تا تو نگاه میکنی کار من اه کشیدن است
جان به فدای تو این چه نگاه کردن است

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

اگه با شوهر جون یا خانواده شوهر هم مشکل دارید بیایید اینجا تا مشاوره خوب بدیم
www.tadbir.sub.ir

دوست دارم میدونی که این کار دله
گناه من نیست تقصیر دله

هردم از این باغ بری میرسد
تازه تر از تازه تری میرسد

نگی از خودت شکلک الکی در نکن

دوست دارم در میکنمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد