بابای النا جون گفته: ميشه شماهم درباره احساساتتون بگين؟

امیراشا هم داره بزرگ میشه و منم حس خوبی دارم اما روز به روز استرسمم بیشتر میشه آخه کارای خطرناک یاد گرفته. لجبازی هم میکنه. اما خوشحالم که یه پسرخوب و خوشگل دارم. بهش افتخار می کنم. شاید اینا تعریف باشه اما هم خیلی باهوشه هم خیلی زبله. همه چی رو زودتر از همسن و سالاش انجام میده. تازه یاد گرفته میره رو مبل و میاد پایین. اولویت زندگیمونه و همه برنامه هامون بر مبنای امیرارشا و کاراش تنظیم میشه. خلاصه حس عالیه که بدونی این ادم کوچولو برای خودته و استرس زاست که بدونی آیندش بستگی به تربیت تو داره

خدا واستون حفظش كنه

رز خوشگلم داره بزرگ میشه و من حس بهتری دارم چون حسی که یه مادر داره پدر اونو نداره مادر از اعماق وجودش به فرزندش عشق می ورزه ولی برای باباها کمتره من نمی گم تموم عالم می گن حس مادری وصف ناپذیره

اين كه آره چون شما بيشتر سختي ميكشين
آخه الكي نيست بهشت زير پاتون نمياد كه...

نازنین منم داره بزرگ میشه البته نازنین یه داداش 6 ساله هم داره و من میترسم بخواد کارهای پسر ها رو تقلید کنه . خدارو شکر بچه ها موجودات شیرینی هستن .

خدا نگهش داره واست

خدا رو شکر حداقل اون دنیا به خاطر سختی های مادر بودنمون بهشت رو زیر پامون قرار دادن البته اگه دوباره پارتی بازی نشه خوبه

ایشالله 120 سال عمر کنین نه اونجا دیگه پارتی بازی نمیشه

خدا حفظش کنه

بی اندازه سپاسگزارم