غزل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 20 فروردین 92چهارشنبه 10 مهر 1392 - 16:34 سلام من اومدم . مامان الهه . ارتا . کوثر . محمد صدرا جان کجایین (6777 بازدید)
سلام دوستان گلم کجاییین دلم تنگ شده واستونمامان مینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 11 فروردین 92یکشنبه 21 مهر 1392 - 00:57 غزل گفته:سلام دوستان گلم کجاییین دلم تنگ شده واستونسایت من مامان مینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 11 فروردین 92یکشنبه 21 مهر 1392 - 00:59 سلام من هم تازه اومدم اگه ممکنه یه روز قرار بذارید باهم بیام گپ بزنیمسایت من دلارام عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92یکشنبه 21 مهر 1392 - 04:08
:. من سه سال ازدواج كردم 5 ماه هست كه اقدام كردم ولي نشده شوهرم تمايلي به بچه دار شدن نداره اوايل داشت ولي الان كمتر شده با اينكه 5 ماه قبل با هم رفتيم دكتر و راضي بود ولي مادرش مي گه نه واسه همين رو تصميمش اثر گذاشته خيلي ناراحتم أصلا وأسش مهم نيست كه من هر ماه مي گم اين ماه هم نشد با اينكه عملا مخالفتي نشون نمي ده ولي حس مي كنم كه قلبا نمي خواد من ايران نيستم و اين مسائله خيلي منو به هم ريخته
مامان امیرارشا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 اردیبهشت 92سه شنبه 23 مهر 1392 - 07:53 دلارام جان این زندگی خودته و مختاری اما بنظر من حتما با همسرت صحبت کن اونم بصورت جدی که اونم راضی باشه چون این قضیه دو طرفه ست و خیلی مهمه که پدر بچه هم از بودن نینی راضی باشه وگرنه ممکنه بعدها مجبور شی بخاط این تصمیم گیری یه طرفه خیلی از مسولیت ها به عهده بگیری . عکس های بچه ها حتی وبلاگ بچه ها به شوهرت نشون بده و از شیرین تر شدن زندگیتون براش بگو و توکلت هم به خدا باشه. هرچی که خیر باشه همون میشهدلارام عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92چهارشنبه 24 مهر 1392 - 04:52 مرسي كيانا جان و مامان أمير ارشا من هم فكر مي كنم اونم بايد مثل من از ته دلش بخواد وگرنه خدا راضي نمي شه ميگه از اينكه وقتتو بگيره يا نتوني تنهايي از پسش بر بياي مي ترسم . يه جور ايي ترس داره از اين جور چيزا. ولي من معتقدم خدا بزرگه تنهام نمي زاره. همش فكر مي كنم نكنه خدا قهر كنه! من طاقت انتظار ندارم از تنهاييم خسته شدم.... نمي دوني اين دفعه چقدر ناراحت بودم كه نشد . كيانا جون شما نيني داري؟ مامان أمير شما هم كه يه پسر گل داري. خوش بحالت...ادینه عضو
ارسالها: 5664
عضویت: 16 مهر 91چهارشنبه 24 مهر 1392 - 11:16 سلاممممممممممممممممم
من از کاربرهای اول اینجا هستم. فکر نمیکردم دیگه کسی اینحا باشه
خوبید؟ادینه عضو
ارسالها: 5664
عضویت: 16 مهر 91چهارشنبه 24 مهر 1392 - 11:16 اخی یادش بخیر. پارسال چه روزای اینجا داشتیم با برو بچ
تا این شهرام گور به گور اومد و کاسه کوزمون رو به هم ریختدلارام عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92پنجشنبه 25 مهر 1392 - 00:45 سلام adi جون شهرام كيه..چيكار كرد مگهادینه عضو
ارسالها: 5664
عضویت: 16 مهر 91جمعه 26 مهر 1392 - 02:07 دلارام یه مرد بیشعوری بود که اومد به بچه ها پیام داد که بیاید صیغه من بشید و از این دری وری ها.غزل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 20 فروردین 92شنبه 27 مهر 1392 - 20:53 کسی نیستمامان امیرارشا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 اردیبهشت 92شنبه 27 مهر 1392 - 23:50 سلام من اومدممامان امیرارشا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 اردیبهشت 92شنبه 27 مهر 1392 - 23:51 سلام adiخانوم از اشناییتون خوشحالممامان امیرارشا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 اردیبهشت 92شنبه 27 مهر 1392 - 23:52 دلارام جون از لطف شما هم ممنونم
آخرين وبلاگها