- +9
مامانی s عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 آبان 92سه شنبه 20 اسفند 1392 - 21:17 مجمع خانوم های گل و شااااااااااااد...... (95520 بازدید)
استرس پر............
ورود افراد دپرس و غمگین اکیدا ممنوع...
اکیپ خانوم های شااااااااااااااااااااااااااد
بیایم از خاطرات شیرین زندگیمون باهم حرف بزنیم
بیاین منتظریما مامانی s عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 آبان 92پنجشنبه 7 فروردین 1393 - 05:31 مامانی s عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 آبان 92پنجشنبه 7 فروردین 1393 - 05:35 ریحانه عضو
ارسالها: 0
عضویت: 6 بهمن 92شنبه 9 فروردین 1393 - 16:04 سلام خانوم های مهربون. میشه یکیتون بیاید و زودتر ج من رو بدین؟! من امروز صبح ميخواستم غسل کنم که دست به ناف ام زدم درد گرفت. بعدم میخندم هم درد میگیره یا حتی وقتی میشینم جوری که دلم تحت فشار باشه نافم درد میگیره. این از چی میتونه باشه؟ امروز روز 25 یا 26 پری ام. البته غیر این چند روزه سرم الکی درد میگیره و حالم یه جورایی بد میشهسایت من بابایی من عضو
ارسالها: 0
عضویت: 2 دی 92یکشنبه 10 فروردین 1393 - 07:55 سلام عزیزم مطمءنی باردار نیستی چک بی بی زدیدوست خوب عضو
ارسالها: 0
عضویت: 10 فروردین 93یکشنبه 10 فروردین 1393 - 11:36 سلام مامانا .من تازه عضو شدم.خیلی پایم که استرسو پر بدیم و فقط بخندیم.ایولدوست خوب عضو
ارسالها: 0
عضویت: 10 فروردین 93یکشنبه 10 فروردین 1393 - 11:54 سلام رایحه جون.شما اگه هنوز نافقت درد داره.احتمال داره که دور نافت آب جم شده یا عفونت کرده.حتما یک دکتر داخلی برو.ریحانه عضو
ارسالها: 0
عضویت: 6 بهمن 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 02:10 سلام دوستان. من هنوزم نافم درد میکنه. مادر جون من مامانم پزشک عمومیه معاینه ام کرده میگه عفونت اینا نیست. اینکه آدم حس کنه ناف از داخل کشیده میشه از علائم بارداریه؟! من باید 16 ام پری بشم. همیشه یه هفته قبل از رسیدنش زیر دلم شروع به تیر کشیدن و درد میکنه ولی الان خبری نیست! آز خون بتا کی جواب درست میده؟سایت من لیموشیرین عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 اسفند 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 02:17 سلام رایحه جون.اگه اینطورباشه که خوشبختیت داره کامل میشهمحمد رضا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 10 مهر 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 02:53 سلام بچه ها یه عالمه دلم براتون تنگ شده .......
عیدتون مبارک
دوستای جدید اومده تو جمعمون ...
سمانه جونم تو خوبی دلم برات تنگ شدهمامان... عضو
ارسالها: 0
عضویت: 11 فروردین 93دوشنبه 11 فروردین 1393 - 03:05 Salaaaaam be hame mamanaمامان... عضو
ارسالها: 0
عضویت: 11 فروردین 93دوشنبه 11 فروردین 1393 - 03:06
پیرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند.دستان پیرمرد میلرزید چشمانش تار شده بود و گام هایش مردد و لرزان بود.اعضای خانواده هر شب برای خوردن شام دور هم جمع می شدند اما دستان لرزان پدربزرگ و ضعف چشمانش خوردن غذا را برایش مشکل می ساخت.نخود فرنگی ها از توی قاشقش قل می خوردند و روی زمین می ریختند.یا وقتی لیوان را می گرفت شیر از داخل آن به روی میز می ریخت.پسر و عروسش از آن همه ریخت و پاش کلافه شدند.پسر گفت باید فکری برای پدربزرگ کرد.به قدر کافی ریختن شیر و غذا خوردن پر سروصدا و ریختن غذا بر روی زمین را تحمل کرده ام.پس زن و شوهر برای پیر مرد در گوشه ای از اتاق میز کوچکی قرار دادند.در آنجا پیر مرد به تنهایی غذایش را می خورد.در حالی که سایر اعضای خانواده سر میز از غذایشان لذت می بردند و از آنجا که پیرمرد یکی دو ظرف را شکسته بود حالا در کاسه ای چوبی به او غذا می دادند.گهگاه آنها که چشمشان به پیرمرد می افتاد و متوجه می شدند همچنان که در تنهایی غذا می خورد چشمانش پر از اشک است. اما تنها چیزی که این پسر و عروس به زبان می آوردند تذکرهای تند و گزنده بود که موقع افتادن چنگال یا ریختن غذا به او می دادند.اما کودک ۴ساله شان در سکوت شاهد تمام آن رفتارها بود. یک شب قبل از شام مرد جوان پسرش را سرگرم بازی با تکه های چوبی دید که روی زمین ریخته بود.پس با مهربانی از اوپرسید:پسرم داری چی می سازی؟پسرک هم با ملایمت جواب داد:یک کاسه ی چوبی کوچک. تا وقتی بزرگ شدم با اون به تو و مامان غذا بدم.و بعد لبخندی زد و به کارش ادامه داد.
مامان... عضو
ارسالها: 0
عضویت: 11 فروردین 93دوشنبه 11 فروردین 1393 - 03:09 سلام مهسا جون بچه ها مامان... دختر عمویی منه که تازه عضو شدهمامان ترمه عضو
ارسالها: 0
عضویت: 28 بهمن 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 05:30 سلام کسی هست؟سایت من لیموشیرین عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 اسفند 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 17:02 آره عزیزم.خودمن نافم که دردمیکرددردهای دیگه شبیه دردپری داشتم اصلا فکرش هم نمیکردم که باردام وقتی آزمایش دادم کلی غافلگیرشدم.راستی چرایه تست بارداری نمیری؟اگه رفتی جواب مثبت بودخبربده خوشحال میشیملیموشیرین عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 اسفند 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 17:04 رایحه جون ساعت چند اینجایی؟لیموشیرین عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 اسفند 92دوشنبه 11 فروردین 1393 - 19:31 سلام.آره راست میگم.برای آزمایش خون بایدحداقل ده روز ازوقت پری گذشته باشه یعنی عقب افتاده باشه.
آخرين وبلاگها