حوریه رژ عسل خیلی خوبه عین برق لب میمونه

پری خب تکلیفتو معلوم کن عزیزم
شب اومد بشین باهاش حرف بزن

سوره نور هم می خوام بخونم به آب
برای ترک قلیون و ترک دوست بد و با ایمان شدن شوهرم

مائده جون در مورد پسرت ...آزمایش خون و چکاب لازمه عزیزم
ببرش

پری رژ عسل تو تایپیک نی نی سایت افتتاح کردم
من میزنم بعدش سریع میرم زیر پتو بعد به همسری میگم اقایی بوسه منو بده بیاد اونم بوسم مبکنه لباش میچسبه خخخخ
خیلیم استقبال میکنههه

من هنوز توراه دگترم
هنوز نوبتم نشده وای خستم شوده دیگه

پری از خدا کمک بگیر
بگو راه درست رو نشونت بده
بانو جان من نرفتم و اطلاعی ندارم
نیلو جون انشاالله بهتر شی

ابرو جونم مامانمو اوردم
مریض هست

پرينوش تجربه من تو زندگي بهم ميگه كه فقط با صبر و سكوت و محبت اين آدما درست ميشن
زماني بود كه دقيقا مثل تو و همسرت هميشه بحثاي ما سر خانواده ش بود
خانواده همسرم مافوق توقع بودن
يه چيز ميگم يه چيز مي شنوي
مثلا مادرشوهر من انتظار داشت شوهرم خواهر برادراشو ببره خريد
مادرشو ببره خريد
با هم برن مهموني و تمام اينا بدون من!!!
مثلا مي گفت شوهرت بذارتت خونه مامانت با ما بياد بريم خونه دايي من داداشمو ببينم
فك كن
ولي من اون اوايل بدون سياست خيلي ابراز ناراحتي كردم و همسرم واسه اينكه زندگي آروم باشخ اين كارارو نمي كرد
و مدامم گوشه كنايه مي خورديم
البته خود همسرم مي دونست كاراشون غلطه ولي جلوشون هيچ وقت نايستاد
تا اينكه من با مارال آشنا شدم الان روابطمون نسبتا خوبه و در عمل انتظاري هم ندارن ازمون

عه من سالها قبل تو یه کتاب خوندم میزنم بعد میگم مزه لبام چجوووریه اونم همیشه میگه شیرین میگم پس بیاتست کن زوووود و سورپرایز.. حوریه گفته:

Ebru گفته:

ابرو من تزیین ندارم جیگررر
ولی میتونی بادکنک با گاز هلیوم پر کنی بعد با نخ به پایینش عکسای دونفره یا نت عاشقانه وصل کنی

ابرو جون میخواهی ازنت بگیر بفرستم برات

بچه ها اگه عکس داشتید بزارید میام میبینم
فعلا برم شام درست کنم

نیلوفر نت مثل اونایی که رویا فرستاده بود نیست
مرسی جیگرو

بچه هاذروی بدنتون قسمتایی که نوقع رابطه نیدونین همسرتون میبینه
جمله عاشقونه بنویسین قلب بکشین
اسمشو بنویسین
خیلی خوبه
من انجام میدم عالیه
یا پشت کمرتون بالای باسن اگه دستتون رسید

صحرا جان پس مشابه هم هستیم
دقیقا مادرهمسرمن انتظار داره حتی ما برای دندون دراوردن نوه دایی همسرم!!!! بریم دیدنشون دیگه بگیر انتظاراروووو
ازحق نگذریم مادرهمسرم میگه منم باید بیام اینجورجاها و تازه بهش برهم میخوره و یکجور بی احترامی میدونه اگه نرم!
.
صحرا من هرگز هرگز هرگز همسرم رو از محبت به پدرو مادرش منع نمیکنم فقط توقعات ماوراییشون که رو زندگیمون تاثیر گذاشته رو به همسرم گوشزدمیکنم
خب صحراجان تو چیکارکردی که روابط بهترشد؟
تو دیگه اعلام نارضایتی نکردی ازکمک زیاد به خانوادش؟؟

ابرو جون من تزیینی ندارم فداتشم
نیلو حون ایشالا هرچی زودتر خوب شه دردگردنت

پرینوش افرین عزیز من که میای غرغراتو اینجا میکنی

دیگه ببخشید جورشو شماها باید بکشید
حوریه گفته: