مامان مریم و آرمان جون عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 فروردین 92شنبه 11 آبان 1392 - 17:55 دلایل داشتن یا نداشتن فرزند دوم (4138 بازدید)
[color=#6b7c93; font-family: tahoma; line-height: 20px]چه دلایلی برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم دارید؟ خیلی از مادرهایی که کودکشان در سنین بین 2 تا 5 سالگی به سر میبرد، به موضوع فرزند دوم فکر میکنند. حتی اگر تکلیفتان را با خودتان کاملا هم روشن کرده باشید، ممکن است در مورد بعضی از دلایل هنوز تردید داشته باشید. دلایلی که برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم در این دو صفحه گفته شده، میتواند به شما نشان بدهد که به کدام دلایل باید جدیتر فکر کنید و کدامهایشان بهانههای نادرستی هستند. میترسم دومی را مثل اولی دوست نداشته باشم درست فکر میکنید! شما هیچ وقت دو فرزندتان را «مثل هم» دوست نخواهید داشت، اما این به معنای بیشتر دوست داشتن یکی نیست. همه مادرها با گذشت چند سال به قدری عاشق فرزندشان میشوند که نمیتوانند باور کنند میشود موجود دیگری را هم این قدر دوست داشت. مادر 2 کودک 4 و یك ساله میگوید: «وقتی پسر اولم دنیا آمد، از همان لحظه تولد، احساس کردم یک عشق جادویی بین من و او برقرار است؛ اما این اتفاق در مورد پسر دومم نیفتاد. آن موقع فکر میکردم بدترین مادر دنیا هستم، اما بعدها فهمیدم هیچ چیز بین کودک اول و دوم شبیه هم نیست. پسر کوچکترم به سرعت خودش را توی دلم جا کرد و حالا من نمیتوانم زندگیام را بدون او تصور کنم.» تفاوت روحیه کودک اول و دوم و فرضیات ذهنی شما در مورد مادری که بر اساس خاطراتتان با کودک اول ساخته شده، میتواند به این موضوع دامن بزند و در دوران بارداری و ماههای اول نوزادی کودک دوم حالتان را بگیرد! زود افسرده نشوید. کافی است به خودتان زمان بدهید تا ببینید عشق چطور معجزه میکند. البته ممکن است برعکس این اتفاق هم رخ بدهد. یک مادر دیگر میگوید: «وقتی فرزند دومم به دنیا آمد، من چنان غرق رابطه با او شدم که پسر بزرگترم را کلا به پدرش واگذار کردم. این چند ماه از طرفی موجب شد رابطه پسرم با پدرش بهتر شود و از طرفی هم به من اجازه داد تا کودک کوچکم را به خوبی بشناسم. به مرور هر کدام از آنها جایگاه خودشان را در زندگی من پیدا کردند و حالا رابطهام با هر دو عادی است.» در هر دو حالت، با گذشت چند ماه دیگر یادتان نخواهد آمد که دوست داشتن تنها یکی از آنها چطور بوده است! میخواهم تمام امکانات و توجهام را به یک کودک اختصاص بدهم ممکن است شما از نظر اقتصادی در مضیقه باشید یا هر دو به صورت تمام وقت شاغل باشید و واقعا فرصت و هزینه رسیدگی به یک کودک را هم به زحمت فراهم کرده باشید. در این صورت میتوانید در مورد این موضوع جدیتر فکر کنید. اما اگر یک خانواده معمولی هستید، در مورد این موضوع سخت نگیرید. بزرگ کردن فرزند دوم به مراتب آسانتر از فرزند اول است. تجربه شما، هزینههایی که قبلا صورت گرفته (مثل تجهیز اتاق کودک) و حتی روحیه خودتان که حالا سهلگیرتر شدهاید و برای هر چیزی تا سرحد مرگ مضطرب نمیشوید، به شما کمک میکند که راحتتر کودک دوم را بزرگ کنید. ضمن این که کودک بعد از گذر از دوران نوزادی و شیرخواری و در حدود 18 ماهگی میتواند به کودک بزرگتر ملحق شود و ساعتهای زیادی را با همدیگر پر کنند. علاوه بر اینها شما نمیتوانید «همه چیز» را به کودکتان بدهید. عاطفه خواهر و برادری، رقابت، اشتراک، مالکیت و یک همبازی با ویژگیهای مشترک تربیتی چیزهایی هستند که شما حتی اگر تمام وقت و هزینهتان را هم صرف کودکتان کنید، نمیتوانید به او بدهید. شما حداکثر میتوانید یک مادر و پدر عالی باشید، اما نمیتوانید جای خواهر یا برادر را برای او بگیرید. توان جسمی یا روانی برای بزرگ کردن یک کودک دیگر را ندارم این را خودتان باید تشخیص بدهید. بارداری دوم، یک زایمان دیگر و دوره شیردهی مجدد میتواند تمام آسیبهای جسمی کودک اول را شدیدتر کند. به خصوص اگر فاصله سنی بین کودکان کم باشد (کمتر از 3 سال) ممکن است دچار عوارض جبرانناپذیری مثل آسیب به دندانها و استخوانها، افتادگی در نواحی زیر شکم و حتی تغییر فرم اندام شوید. تنها راه پیشگیری از این مشکلات، رعایت یک فاصله سنی مناسب با توجه به نظر پزشک متخصص و رعایت رژیم مناسب غذایی و ورزشی در فاصله تولد بین 2 کودک و بعد از هر زایمان است. توان روانی و قدرت اعصاب شما هم عامل مهمی است. کودک دوم، به معنای دو برابر شدن مشکلات نیست، بلکه همه مسائل چند برابر میشوند. بعضی از مادرهایی که تا پیش از تولد فرزند دوم، خونسرد و آرام بودهاند، اعتراف میکنند که در چند ماه اول تولد فرزند دومشان برخوردهای عصبی و نامتعادلی با کودک اولشان داشتهاند که برای خودشان هم عجیب بوده. بیخوابی، شیردهی، ضعف ناشی از بارداری و زایمان و رسیدگی شبانهروزی به شیرخوار میتواند تا مدتها برنامه زندگی شما را از روال معمولی خود خارج کند. بنابراین پیش از تصمیم به بارداری مجدد، باید به این مسائل آگاه شوید و با پیشبینی همه شرایط، فاصله سنی مناسب را بین دو فرزند در نظر بگیرید. میخواهم کودک اولم همبازی داشته باشد اگر به این دلیل به فکر فرزند دوم هستید، جدا در تصمیمتان تجدید نظر کنید. نوزاد کوچک شما تا حدود 2 سالگی، فقط میتواند ناظر برادر یا خواهر بزرگترش باشد و حتی ممکن است بیشتر «مزاحم» او باشد تا همبازیاش. به خصوص اگر فاصله سنی کودکان بیشتر از 5 سال باشد، عملا نمیتوانید روی فرزند دوم به عنوان همبازی حساب کنید، چون تا رسیدن او به 2 سالگی، فرزند اولتان وارد محیط مدرسه شده و از بازیهای کودکانه دور شده. از همه مهمتر این که کودک دیگر، یک شخصیت واقعی است؛ اسباببازی کودک اول نیست و شما اجازه ندارید وجود او را تنها به خاطر کودک اول بخواهید. برای همبازی کودکتان میتوانید روی مهدکودک حساب کنید. میخواهم یک خانواده گسترده داشته باشم این دلیل، بیشتر از انتخاب داشتن یا نداشتن فرزند دوم، به سبک زندگی شما مربوط میشود. همان قدر که داشتن یک فرزند میتواند سبک زندگی شما را عوض کند و شما را از یک زوج جوان آزاد به یک مادر و پدر پرمسئولیت تبدیل کند، فرزند دوم میتواند شما را به یک خانواده شلوغ و پرمسئله تبدیل کند. در اغلب کشورهای پیشرفته، اصل خانواده با حداقل 4 نفر تعریف میشود و ترکیب یک زوج و یک کودک چندان هم خانواده به حساب نمیآید. با این حساب فکر کردن به فرزند دوم برای گسترده کردن خانواده یک دلیل خوب است که باید پیش از آن خودتان را برای این نوع زندگی آماده کرده باشید. میخواهم سهم عشق را در زندگیام بیشتر کنم یک دلیل رمانتیک و زیبا برای داشتن یک فرزند دیگر همین است که اگر زیرساختهای آن در خانواده و در درون شما مهیا باشد، بسیار عالی است. یادتان باشد، کودک دوم، یک کپی از کودک اولتان نیست. سعی کنید سختیها و مشکلات ماههای اول تولد فرزندتان را به یاد بیاورید. به خصوص اگر کودک اول شما حالا بزرگ و مستقل شده، ممکن است با تولد فرزند دوم از حجم مشکلات روزهای اول شوکه شوید. اگر فرزند اول شما دوران نوزادی آرامی داشته، خوب میخوابیده، بیقراری نمیکرده و خوشغذا بوده، ممکن است کودک دومتان با خصوصیاتی متفاوت شما را غافلگیر کند. پیش از تصمیمگیری در مورد فرزند دوم این موضوعات را مد نظر قرار بدهید. [/color]گلهاى بهشتى عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92شنبه 11 آبان 1392 - 18:12 با تشکر از شما مادر عزیز.
فرزند اول من برایم بیشتر حکم یک همدم را داشت و اصلا مثل بچه ها نبود اما وقتی دومی به دنیا اومد در رگهایم احساس و عاطفه زیادی جریان پیدا کرد، او هم بسیار عاطفی و البته حساس است.
با وجود فرزندان دیگر، فرزند اولم معنای خانواده و مسئولیت را بهتر می فهمد و به خوبی احساساتش را به خواهر و برادرش ابراز می کند. خوشحالم از اینکه فرصت دوست داشتن را در خانواده برای فرزندانم ایجاد کرده ام و خدا را شکر میکنم.مامان مریم و آرمان جون عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 فروردین 92شنبه 11 آبان 1392 - 18:26 سلام.آره عزیزم منم همچین احساسی داشتم بچه اول فقط در حد این بود که انگار چیز طبیعی بود.ولی واسه بچه دومم خیلی احساسم بیشتر بود .عاشقشونم.گلهاى بهشتى عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92شنبه 11 آبان 1392 - 18:33 جالب این بود که وقتی دومی به دنیا اومد و من به شدت احساسی شده بودم دلم برای دختر اولم که مهد میرفت تنگ میشد!!مامان هستی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 22 اردیبهشت 92شنبه 11 آبان 1392 - 20:54 من همیشه از داشتن بچه دوم هراس دارم چون از شیر دادن خشم نمیومد واضافه وزن می ترسم هستی نوزادی بی دردسری داشت اگه دومی اینجور نباشه همش دلهره دارمسایت من مامان رز عضو
ارسالها: 0
عضویت: 21 فروردین 92شنبه 11 آبان 1392 - 21:58 سلام من دوران بارداری خیلی خوبی داشتم به طوری که تا چند روز قبل از زایمان سرکار می آمدم ولی رزخانمی خیلی اذیتم کرد البته بچه ام کولیک داشت که تا چهار ماهگی پوست سرم کنده شد در حسرت یه خواب راحت بودم مدام گریه های شبانه داشت من هم دائما در رژیم که غذاها و مواد نفاخ استفاده نکنم ، در حال حاضر وقتی همکارم میگه برای دومی می خواد اقدام کنه هوش از سر من میپره دوست دارم یه خواهر یا برادر داشته باشه ولی شدیدا می ترسم خیلی زیاد ، دلیل دومم هم مساله اقتصادی و مالی است من دوست دارم حداقل بتونیم نیازهای فرزندان رو تامین کنیم با این وضعیت با این تورم من نگران آینده خودش هستم وای به حال دومی
ممنونم مطالبتون خیلی خوب بودسایت من مامان مریم و آرمان جون عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 فروردین 92یکشنبه 12 آبان 1392 - 02:35 به نظرم فاصله سنی بین 4تا6 کافیه اگه کمتر باشه مادر اذیت میشه واسه نگهداری اگه بیشتر هم باشه به درد هم نمی خورن.چون یکی بزرگ شده ونیازهاش با کوچیکه فرق میکنه.باهم همبازی نمیشن که هیچ بابای آدمو پیر میکنن.ولی مامان هستی ورز کوچولو پیشنهاد میکنم اگه دومی رو به دنیا نیارین نصف لذت مادری رو نچشیدین.اینو جدی میگم.
مامان هستی جون انتظار نداشته باشین دومی هم راحت باشه چون دومی ها بیشتر اذیت میکنن.یه جورایی لوسن.گلهاى بهشتى عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92یکشنبه 12 آبان 1392 - 16:57 سلام من بر اساس تجربه خودم میگم: برای تفاوت سنی منم فکر میکنم تا سه الی سه و نیم سال هنوز اولی احتیاج به مراقبت داره و بعد از اون باید اقدام کرد و بیشتر از 5-6 سال خیلی خوب نیست. درسته که اولی تا اون موقع از آب و گل در اومده و میتونه کمک خوبی برای مادر هم باشه ولی حس تک فرزند بودن تا اون زمان تثبیت میشه و ممکنه حسادت رو هم بیشتر کنه. اما یه دونه کمه و طفلکی اولی خواهر برادر میخواد. ما نمیتونیم همه نیازهای روانی بچه هامونو به تنهایی براورده کنیم. حتی دوستای مهد کودکی هم جای خواهر و برادر رو نمیگیرن.
و به نظرم هر بچه ای روزی خودش رو داره و نباید بابت چیزی که خدا برای ما تضمین کرده غصه بخوریم مگر اینکه بخواهیم بیشتر از نیاز خرج کنیم یا بالاتر از عرف زندگی کنیم.گلهاى بهشتى عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92یکشنبه 12 آبان 1392 - 17:02 راستی یادم رفت بگم ممکنه بچه اولتون خیلی سر به راه و حرف گوش کن باشه و براش مهم باشه که شما چی ازش میخواین ولی دومی با اینکه شما خیلی دوسش داشته باشید اما قلدر و به حرف خودش باشه و حتی حرف خواهر برادر بزرگترش رو بیشتر از حرف شما قبول داشته باشه!!مامان مینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 11 فروردین 92دوشنبه 13 آبان 1392 - 22:52 سلام چون پدر و مادرم رو از دست دادم و توی روزهای خیلی سخت فراق خواهر و برادرم خیلی به من کمک کردن تا احساس تنهایی نکنم احساس کردم بچه دوم لازمه اما می ترسم از اضافه وزن و از اینکه پشتوانه احساسی قوی مثل یک مادر رو ندارم نمی دونم چکار کنم البته خواهر همسرم و خواهر خودم و حتی جاری بزرگم خیلی به من کمک خواهند کرد اما احساس نداشتن مادر و بی پشتوانه بودن آزارم می ده کمکم کنید بگید با این احساس چکار کنم.سایت من گلهاى بهشتى عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 خرداد 92سه شنبه 14 آبان 1392 - 03:45 میدونم چی میگی منم مادر نداشتم اما مادر شوهر خوبی داشتم. به خدا توکل کن. من همسرم نگذاشت احساس تنهایی بکنم. خدا یار آدماییه که کسی رو بجز خودش ندارن. از جایی که حسابش رو نمیکنی بهت کمک میکنه.
آخرين وبلاگها