- +29
مارال ادیتور
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96پنجشنبه 13 اردیبهشت 1397 - 07:30 همسرداری ۲ (1990820 بازدید)
ادامه پیچ یک رواینجا ادامه میدیم
چونتعداد صفحات زیاد شده بود وصفحه دیر بالا میومد دوباره ایجاد کردم
خوش اومدین مائده عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 مرداد 97سه شنبه 4 تیر 1398 - 19:03 سلام میس زهرا من تو رو یادمه همیشه هم به فکرت بودم
خوب تعریف کن دختر خوب چکار کردی با مادر شوهر گرام خخخخ اوضاعت خوبه ؟- +1
Mahsti عضو
ارسالها: 0
عضویت: 6 شهریور 96سه شنبه 4 تیر 1398 - 23:15 سلام مائده جان من سر گذشت ها کشیدم. ولی زندم هنوز شکر خدا - +1
Mahsti عضو
ارسالها: 0
عضویت: 6 شهریور 96سه شنبه 4 تیر 1398 - 23:16 مائده الان دوماهی میشه عروسی کردم رفتم ماه عسل اوضاعمونمثل همیشه هستش ولی دیگه من بیخیالش شدم - +1
Mahsti عضو
ارسالها: 0
عضویت: 6 شهریور 96سه شنبه 4 تیر 1398 - 23:20 پریشب اومد خونه گفت چقد بی سلیقه ای منم از تعجب چشام چهار تا شدن خندیدم گفتم نهههه ما خیلی خوش سلیقه ایم بعد خالم بهش گفت اتفاقا سلیقه زهرا زبون زد بوده همیشه تو فامیل،مائده اومدیم تو یکی از خونه های پدر شوهر زندگی میکنیم و همه چیزمونم خودمون ردیف کردیم. بدون ریالی پول از طرف خانواده شوهر یه سی تومنی پس انداز داشتیم پدر شوهر ازمون گرفتش هر کاری میکنیم پسش نمیده - +1
مائده عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 مرداد 97چهارشنبه 12 تیر 1398 - 04:49 سلام مهستی جونم به سلامتی ان شالله خوشبخت وعاقبت بخیر بشی عروس خانم
بدون قرار دادی وچیزی نشتی خونه پدر شوهرت ؟ان شالله که پولتونو بالا نکشه پدر های اینجوری متاسفانه زیاد شدن
مهستی تو خونه پدر شوهرت باشی عیبی نداره البته اگه نزدیکشون نباشی - +1
مهربان عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 تیر 96جمعه 14 تیر 1398 - 20:59 مایده جان عزیزم
بعد از متدها یاد اینجا افتادم
اومدم پستت روخوندم خیلی ناراحت شدم
ولی چند تا نکته به نظرم رسید برات مینویسم
اول اینکه داری در مورد فیلمبرداری عروسیت حرف میزنی و به یک خاطره دور اشاره میکنی
یعنی احساس رضایت تز خودت نداری یعنی بیشتر از اینکه از محیط و شرایط و همسرت ناراضی باشی از خودت احساس خوبی نداری
عزیزم شما که داشتی تو این زمینه ها مطالعه میکردی
تو خودشناسی خودت کار کن ببین دقیقا از چی داری رنج کیبری
چون به نظرم کل حرفهات ظاهر مشکلاتت هست که قابل بیان هست اصل مشکلت چیزهایی هست که در از درون تور و آزار میده
اونها رو بشناسی میتونی حال خودت رو بهتر کنی
دوم اینکه عزیزم تو همه این سالها چرا دنبال استفال برای خودت نبودی اینکه درآمد مالی برای خودت داشته باشی
اینجوری احساست خیلی بهتر از الان بود
حتما رو این زمینه فکر کن این نه تنها به خاطر تامین مالی که به خاطر هزار دلیل دیگه حالت رو بهتر میکنه
اینکه حس خوبت رو از دیگری نخواهی
اینکه برای ایجاد احساس مثبت در خودت خودت هم داری تلاش میکنی وفقط منتظر یاری از طرف دیگران نیستی
انشاءالله که حال دلت بهتر بشه دوست عزیز - +1
تنفس عضو
ارسالها: 0
عضویت: 16 خرداد 96سه شنبه 18 تیر 1398 - 02:10 سلام مائده جان وقت کردی بیا پی وی اینجا کارت دارم - +1
آرامش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 18 مهر 97سه شنبه 18 تیر 1398 - 05:44 سلام به همگی
دلم برا همه دوستای گلم یه ذره شده
کاش میشد واتساپ گروه می زدیم
اکثرا تلشون مشکل داره
برا منم که اصلا نصب نمیشه
مائده جون عمیقا ناراحت شدم با خوندن پست هات
بهت حق میدم
اما اعتقاد دارم هر چقدر عوامل محیطی مثل بی تدبیری های همسرت
یا شهری که ساکن هستید و کار کم هست و و و وجود داره اما
در عین حال خواستن توانستنِ
بعضی جاها بعضی شرایط سخت تر فعل توانستن انجام میشه بعضی جاها سهل تر
نهایتا من میگم تو فکر کن همسرت نیست
مثلا
رفته سفر بدون اینکه خبری بده
تو و بچه هات می خواین چی کار کنین؟
بهش فکر کردی؟
من حس میکنم اگه بدبیاری های مختلفی توی زندگیت رقم خورده
خودت هم قوی نبودی
سعی کردی
ولی جا زدی شاید برا نبود اعتماد به نفس کافی شاید به خاطر ترس از شکست شاید...
شاید دارم قضاوت میکنم
اگه اشتباه میکنم منو ببخش
اگه احساس هام رو تایپ میکنم برا اینه که بتونم کمکی کنم
کاش قبل از اینکه توان کار کردنت رو از دست بدی فکری واسه زمان پیری و کهولت سنت داشته باشی دوستِ عزیزم - +1
آرامش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 18 مهر 97سه شنبه 18 تیر 1398 - 05:58 بعد یه چیز دیگه
مادرها میرن سرکار بچه ها ویلون میشند یعنی چی؟
اینهمه مادر شاغل
همه بچه هاشون بد تربیت شدن
اینکه اساسا اگه نیاز نباشه بهتره زن بیرون از خونه کار نکنه من موافقم
اینکه خودم سر خیلی کارهایی که بهشون علاقه داشتم نرفتم برا اینکه بچم به دستِ خاله و مادربزرگ تربیت نشه یه واقعیته
اما زمان اضطرار فرق میکنه
زمانی که احتیاج مبرم هست زن کار کنه نباید دست رو دست گذاشت
اگه بچه هات وقتی بالغ شدن از نگهداری یا حتی دادن خرجی به تو سر باز زدند اونوقت چی؟
من نظرم اینه برا آتیه خودت راحتی خودت حس بهتر خودت کار کنی
می تونی از بچه هات هم کمک بگیری
مثلا این فولکس واگن های خوشکل هست کنار پارک ها غذاهای مثل دلمه کتلت و... می فروشند
مواد اولیش قسمتیش تو خونت هست
بقیش هم از شوهرت بخواه فراهم کنه
بچه هات هم الان که تابستونِ می تونند کمکت بدند
اگه مشکلت ماشینِ که شاید نداشته باشین
اصلا مهم نیست مهم به فروش رسوندن حالا چه پشت ماشین چه ...
تو خونه آماده کن با بچه هات بفروشین
اینطوری هم بچه هات کنارت هستند
هم با کاسبی آشنا میشند
هم منبع درامدی پیدا میکنی
و
و
و - +1
آرامش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 18 مهر 97سه شنبه 18 تیر 1398 - 06:01 من با توجه به شرایط اقلیمی خودم پیشنهاد دادم
شما با توجه به شرایط خودت
حتما فکر کن ببین چه کاری می تونی انجام بدی...دوستِ نازنینم - +2
حوریه عضو
ارسالها: 0
عضویت: 2 مهر 96جمعه 28 تیر 1398 - 10:21 ینی دلمممممم میخااد خفتون ککنمم
که به حرفم هیچ اهمیتی ندادین
بیمعرفتای نااااامرد
ایشالا گروه تلگرامتون بپووووکه
ادم اینقد بی معرفت اییییش مهدی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 28 اردیبهشت 98یکشنبه 30 تیر 1398 - 23:21
مراقبت های قبل از میکروبلیدینگ[/b]
– روز انجام فرایند میکروبلیدینگ ورزش نکنید
– آفتاب نگیرید یا با صورتی که دچار آفتاب سوختگی شده به مرکز مورد نظر برای انجام میکروبلیدینگ مراجعه نکنید.
– ۲۴ ساعت قبل از انجام میکروبلیدینگ میکروپیگمنتیشن اصفهان برخی داروها، از جمله آسپیرین، نیاسین، ویتامین Eیا ایبوپروفن مصرف نکنید.
– در روز انجام فرایند الکل و کافئین مصرف نکنید.
– ۳ روز قبل از میکروبلیدینگ اصفهان ابروهایتان را رنگ نکنید
– دقت داشته باشید در زمان قاعدگی حساسیت شما بیشتر خواهد بود.سایت من فندوقی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 26 اردیبهشت 96سه شنبه 1 مرداد 1398 - 04:37 سلاااااام دوستاااااان
خوبید؟؟ چقدر دلم واستون تنگ شده- +1
Mahsti عضو
ارسالها: 0
عضویت: 6 شهریور 96سه شنبه 1 مرداد 1398 - 22:55 اره مائده جون بدون قرار داد میگه خونه مال پسرمه ولی به اسم خودشه خیلی اذیت میکنن به ارواح خاک خواهرم هنوز بهم سلام نمیدن و یکبارم بهم زنگ نزدن بعد از سه سال به قران مجید خواهر شوهرامو درست نمیشناسم قیافشونو نینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 خرداد 96پنجشنبه 3 مرداد 1398 - 06:25 سلامنینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 خرداد 96پنجشنبه 3 مرداد 1398 - 06:28 چند روزه که تو همین صفحه گیر کردیم. امروز بلاخره موفق شدم ولرد پیج بشم. امیدوارم با این پست بپریم صفحه بعدی.
بازم امیدوارم حال دل همگی خوب و زندگی بر وفق مراد باشه به گرمای تابستوننینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 خرداد 96پنجشنبه 3 مرداد 1398 - 06:30 نههه بازم صفحه 155 موندیمنینا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 خرداد 96پنجشنبه 3 مرداد 1398 - 06:30 بلاخره یه صفحه اومدیم جلو. آخیش خیالم راحت شد.
ویگه برم سراغ زندگیم. بای بایحوریه عضو
ارسالها: 0
عضویت: 2 مهر 96پنجشنبه 3 مرداد 1398 - 22:33 سلااام بچه ها گفتین به مارال که بیاد دوباره راه بندازه اینجارو؟؟- +1
حوریه عضو
ارسالها: 0
عضویت: 2 مهر 96پنجشنبه 3 مرداد 1398 - 22:37 بچه ها اگه هرکدومتون روزی یه پست بزارین اینجا رونق میگیره
آخرين وبلاگها