راز عزیز منظورم به خاطر اون بالایی بود،
بعد مراسم میخوام برم سر بزنم بهش،

البته من شیک بودنو از خاهرم یاد گرفتم هر موقع میرم خونش انگار تولد دعوته

خب دنیزجان از خواهرت بیشتر بگو

نفس به نظر من امروز برو
اگه روی شوهرت تاثیر داشت و اومد عروسی که بهتر
اگه هم نیومد بیشتر شرمنده میشه

شاید یکسری نکته ها از چشم ما دورمونده باشه

موافقم با راز

دنيز جان فكر نكنم كلا همشون ساده هستن، كلا اصليتشون هم اينطورين ، مردم شهرشون

نازی لاکم میزدی بعد وضو؟

اره پرينوش ميزدم

دنيز خوش بحالت با اين خاهرت، خيلي خوبه يكي اين طوري جلو چشم ادم باشه

خاهرام برا دل خودش تیپ نزنه شوهرشم اصلا حساس نیس تو این ده سال یبارم بهش نگفته فلان لباس خوبه یا فلان چیزو بپوش شایدم کلا اخلاشه یا ابجیم کم نزاشته براش. ولی کلا مرده خوبی و اهل رندگی وبفکره.

بعد زايمانم ميخام برم ارايشگري ياد بگيرم شوهرم اجازه داده ولي به شرطي كه بيرون ارايشم هفت قلم نشه

نه راز جون. اون که نمیاد. بازم تهمت میزنه نقشته،
الانم چندتا اس ردوبدل شد، گفتم ظاهرا خیلی خیلی داری بابت خونه جدید گرفتن اذیت میشی، دیگه درخواستی از من نمیشنوی، خودت میدونی تو این خونه دارم چه زجری میکشم، اگه دوست داشتی دنبال خونه جدید باش، اگرم باعث رنجیده شدنت میشه و دوست نداشتی بی خیال خونه شو... دیگه خونه برام مهم نیست،پمهم /آرامش و خوشبختی و دله خوش و خرمه
اما بازم فرستاد چه خواب و نقشه ای برام ریختی خدا میدونه

نفس جون کاش زنگ بزنی اول برای مادرشوهرت ببینی جو‌چطوره ،البته وایسا بقیه هم نظر بدن شاید اشتباه باشع

آفرين به روحيه خواهرت، خواهرت نمازم ميخونه؟

نفس ولی حتما به همسرت بگو
بگو اگه فکر میکنی این اومدنم نقشه است، میذارم بعد از عروسی داداشم میام تا بهت ثابت بشه که نقشه نیست

شوهرم میگه شما زنا همتون جادو گر و فتنه گر هستین همتوووون

نفس یه چیزی میگم ناراحت نشو
ولی انقدر یهو رفتارای افراطی کردی که منم بودم فکر میکردم نقشه است

البته من باهمسرم ۱۴سال اختلاف سنی دارم همسرمم قبل من باهیچکس نبوده شاید اصلانم براش مهم نباشه

اره بابا خاهرمم نماز میخونه