- +55
مارال ادیتور
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96شنبه 23 اردیبهشت 1396 - 22:13 اموزش همسرداری (6836287 بازدید)
سلام به همه دوستای خوبم
امیدوارم اینجا بتونیم باهم دیگه مشکلاتی رو که تو زندگیمون بوجود میاد رو بی دردسروبحث وکشمکش حل کنیم - +1
Queen عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 00:45 ریحانه احتمالا فضول ها مشغول کارند
ادلیا نگران نباش فکر کنم خواسته تورو بترسونه وگرنه می تونست سراغتو نگيره این همه بهت زنگ نمی زد پیام نمی داد واقعا می رفت جای ديگه
تو هم از این به بعد مراقب روابطت باش عزیزم مامان سام عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 01:02 مارال گفته:سلام به همه دوستای خوبم
امیدوارم اینجا بتونیم باهم دیگه مشکلاتی رو که تو زندگیمون بوجود میاد رو بی دردسروبحث وکشمکش حل کنیمdenira عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 01:04 سلام سلام- +1
denira عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 01:12 شهیره گفته:سلام دخترا. اینجا رو دوست دارم خوشرنگه. ولی وقتی میریم رو پست یه تکون میخوره. چشمم درد گرفتسلام شهیره جان خوبی؟؟؟دلم برات تنگ شده بود پری مامان عضو
ارسالها: 0
عضویت: 2 بهمن 95یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 01:18 اومدم اسممو از پروین گذاشتم پری مامان باز دیدم چه فایده خوب باز تووبلاگم مشخصه- +1
پری مامان عضو
ارسالها: 0
عضویت: 2 بهمن 95یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 01:19 شهیرع جونم خوبی؟؟یادته تو اولین بار تونی نی سایت منو با بچه ها آشنا کردی و زندگیمو متحول...راستی برامن نذرم کردی یادته سروين عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 01:58 كسى نسيتNazi* عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 02:20 سلام بچها، اين جا خيلي بهتر و مرتب تر- +1
عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 02:35 شهیره جون خوبی !؟میشه برای من نذر کنی دو تا نذر دارم اگه میتونی منو بپذیر اخه دیدم برای خیلی ها نذر میکنی ،نذرت چجوریه شهرزاد عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 03:51 سلام دوستان
من ب مشکلات زیادی بر می خورم اما چون تو مرحله جذبم سوال نمیپرسم و طبق تایپیک پیش میرم
سوالی ک دارم اینه مادرشوهر من وقتی شوهرم کوچیک بوده فوت شدن. شوهرم گاهو بی گاه میگه مادرت خیلی مادرمو اذیت کرده و ازین حرفا که دیگران براش تعریف کردن.
من همیشه میگم الانشو میبینی خوبه چکار گذشته داری... اصلا نمیدونم بهش راست گفتن یا دروغ راجع بهش کلکل نمیکنم.. حالا بنظرتون چکار کنم که از سرش بیفته یا اذیتم نکنه
ممنونم راهنماییم کنین.عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 04:36 بچها شوهرم امروز برام از بیرون غذا گرفت ی غذایی رو خیلی هوس کرده بودم گفتماگه تونستی برام میگیری اونم گرفت ، بعد که خوردم گفت خوردی حالا ول کن ما میشی ،منم چیزی نگفتم فقط تشکر کردم ، بعدم کل سرویس بهداشتی و حموم و اسید زدم خیلی بهم فشار اومد ،الان داشت میرفت بیرون دور بزنه گفتم میبری منو خونه مامانم اونم گفت نه گفتم دلم گرفت اینچند روزی گفت خودت مقصری که زندونی شدی ، بعدش داشت میرفت گفتم کمرم درد میکنه اشغالارو میذاری سر کوچه ،گفت نه اینا کار من نیست خودت ببر همون جا هم حال و هوات عوض میشه رنگ بیرون رو میبینی ،خیلی دلم شکست اشکم در اومد ،بعد که رفت خودم رفتم اشغالارو ریختم سطل رو هم شستم ،عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 04:37 رویایی جون خوش اومدی عزیزمعسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 04:38 دلم گرفته کسی نیست- +1
عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 04:52 رویایی جون بخدا وقتی از در اومد تو کلی ذوق کردم ،مثل بچها واقعا خوشحال شده بودم ،گفتم اخ جوون گرفتی برام ؟مرسییی،بعد سریع سفره انداختم خوردم اونم خورد اخرش هم اون حرفو زد من باز تشکر کردم عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 04:54 رویایی جون دخترم رفته پیش مادرشوهرم اینا من تنهام شوهرمم همش فکر میکنه مرد باید بره بیرون هوا عوض کنه زن جاش تو خونست ،حتی پرسید ببرمت خونه مامانت شب میخوای بمونی گفتم اگه اجازه بدی میمونم فردا میام ،بعد بهونه اورد نه خونه مرتب نیست بمون خونه- +1
عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 04:54 سلام ابرو جان خوبی یاسمینم عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 05:45 سلااااااااااااااااااااام
مارال جان درسای تایپیک. را دوباره. بزار لطفا- +1
.mahta. عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 05:54 سلام بچه ها. منم اومدم توی چمعتون باز .mahta. عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 06:01 سلام مهدیس جان. بعضی وقتا طبع ادم به یک چیزی خیلی گرایش پیدا میکنه .
خیلی نخور حالا خوب نیس- +1
.mahta. عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 - 06:28 سلام رویایی جان.ممنون.
آخرين وبلاگها