- +29
مارال ادیتور
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96پنجشنبه 13 اردیبهشت 1397 - 07:30 همسرداری ۲ (1998004 بازدید)
ادامه پیچ یک رواینجا ادامه میدیم
چونتعداد صفحات زیاد شده بود وصفحه دیر بالا میومد دوباره ایجاد کردم
خوش اومدین |mahta| عضو
ارسالها: 0
عضویت: 20 اردیبهشت 97سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:19 عع دیدی نهال مال سفیدبود . منم یه بار پیرامون همین جمله کلی سخنرانی کرده بودم . فکرکردم شاید نهال اونو میگهنهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:19 وای سفید ب فی تو بودی خخخخخخخ مهتا پس چرا میگی من بودم خخخخخخ قاطی شدنهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:20 |mahta| گفته:عع دیدی نهال مال سفیدبود . منم یه بار پیرامون همین جمله کلی سخنرانی کرده بودم . فکرکردم شاید نهال اونو میگهسفید برفی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 تیر 97سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:20 منتها دیدم کسی جواب نداد پاک کردم
راستش یه وقتایی دلم میخواد زیاد بیام واز اطلاعات ناچیزی که دارم برای بچه های اینجا هم بگم.ولی متاسفانه یا بچه ها حوصله تایپ ندارن یا واقعا انگیزه ندارن.منم دوس ندارم جایی متن بزارم که کسی توی اون خط نباشه.|mahta| عضو
ارسالها: 0
عضویت: 20 اردیبهشت 97سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:22 آره عزیزم . میگن اگه هرروزصبح یه مقداری...هرچی توانته بذاری کنار ، خیلی اثرش بیشترازونیه که سرماه بذاری. چون هرروز بلا و مشکل جدیدی ممکنه انسانو تهدید کنه . بابابزرگ من خدابیامرز ، میگفت تا وقتی من هستم انقدر هرروزبراتون صدقه میذارم کنار هیچی پیش نمیاد ولی من نگران بعد خودمم . وقتی فوت کرد . نزدیک ده تا آدم یابیشتر و دیدیم که بابابزرگم هرروز به هرکدوم هزار یا دوهزار میداده .خب مقدارش کمه ...ولی کمبودش همون ادمارو توی فشار گذاشته بودنهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:23 سفید جان میشه یه بار دیگه سوال مطرح کنی
من اکه اطلاعاتی داشته باشم جواب میدمسفید برفی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 تیر 97سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:28 نهال جان پرسیده بودم
وقتی به اینکه ما فقط یک بار در این دنیا زندگی میکنیم،وهر ثانیه ای که گذشت دیگه رفته وبرنمیگرده ،فکر میکنیم
چقدر توی نحوه ی زندگی کردنمون تاثیر داره؟نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:30 مهتا خاطرات مامانم خوندی در مورد آهنگهایی که باهاش خاطره داشت ..نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:30 ممنون سفید جان
من حتما نظرمو میگم انشاللهسفید برفی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 تیر 97سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:31 من ومهتا جان
رنگه تصویر پذوفایلمون ابیه
شاید بخاطر همون فکر کردی ایشون بودسفید برفی عضو
ارسالها: 0
عضویت: 17 تیر 97سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:32 مذسی نهاله عزیزنهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96سه شنبه 3 مهر 1397 - 23:34 دقیقا دقیقا سفید برفی گفته:من ومهتا جان
رنگه تصویر پذوفایلمون ابیه
شاید بخاطر همون فکر کردی ایشون بود- +2
نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96چهارشنبه 4 مهر 1397 - 00:00 سفید برفی جان من نظرم اینه آدما خیلی سخت میتونن تو لحظه زندگی کنند ...اینقدر تو مرور گذشته و زیر و رو کردن اون و از طرفی نگرانی آینده به سر میبرند تو زمان حال زندگی نمیکنن
اگه واقعا به این باور برسیم که این لحظه الان داریم دیگه تکرار نمیشه شاید خیلی راحت بتونیم آدما رو ببخشیم ..شاید خیلی کارها رو خیلی از فرصتها رو از دست ندیم . شاید از اینکه کنار یه عزیزی هستیم بهتر قدرش رو بدونیم ...کمتر برای مسایل عصبانی بشیم ..کینه تو دل نگه داریم ...یا حتی دنبال انتقام باشیم ... اینکه بدونیم باور کنیم به معنای واقعی که زندگی جریان داره ...اتفاق های خوب و بد میان و تاثیرشون رومیزارن ..اما نباید ما تو اون اتفاق برای همیشه زندگی کنیم .....واز طرفی اگه بدونیم که خدا این فرصت رو بهمون داده که به بهترین شکل ازش استفاده کنیم ..خدا نعمت سلامتی روکامل بهمون داده ...اما بازم دنبال بهانه ایم برای انجام ندادن کاری ...برای عقب انداختن بعضی اعمال ......
در کل رسیدن به این باور که لحظه ها میان و تموم میشن و تکرار نمیشن گاهی خیلی سخته ..اما اگه به این درک برسیم خیلی زندگی هموارتر میشه برامون نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96چهارشنبه 4 مهر 1397 - 00:00 سلام رویایی عزیزم
بیا بغلم دلم برات تنگ شده بودنهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96چهارشنبه 4 مهر 1397 - 00:05 سفید برفی من نظرم البته خیلی مبتدی بود- +1
نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96چهارشنبه 4 مهر 1397 - 00:05 قربونت برم انرژی مثبت من ...لطف داری بهم ....خودت چطوری خوبی Royaii گفته:سلام ناناسمممم منم دلم برات تنگ شده واقعا نویسنده تمام عیاری هستی خیلی کیف کردم از نوشتن روزمرگیات انگار رمان میخوندم
آخرين وبلاگها