- +55
مارال ادیتور
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96شنبه 23 اردیبهشت 1396 - 22:13 اموزش همسرداری (6837003 بازدید)
سلام به همه دوستای خوبم
امیدوارم اینجا بتونیم باهم دیگه مشکلاتی رو که تو زندگیمون بوجود میاد رو بی دردسروبحث وکشمکش حل کنیم نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:35 گل ریحان از زیر اب اندکی بیرون بیا خخخخخنهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:40 - +2
نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:42 ینی من تنهام اینجا نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:43 رویایی الهی شب خوابهای بد ببینی
چرا در سکوت فرو رفتینهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:44 دو تا لایک
وای دو نفرر غیر من عستن ...نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:45 - +1
نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:46 - +1
نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:54 فدات عزیزم ...
ا - +1
نهال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 12 شهریور 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 11:56 شبت به خیر گلم - +5
کژال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 15:16 سلام دوستای گلم,صبح همگیتون بخیر
ایشالله روز خوبی رو شروع کنید ....
اومدم بگم زایمان کردم, ان شالله قسمت همه منتظرا بشه ....
دخملم دنیا اومد و باخودش کلی انرژی و شوق زندگی آورد....
به همراه همسر و مادرم رفتیم بیمارستان, اولش همسرم اصلا مامانمو تحویل نگرفت, درحد یه سلام خشک, و چندجاهم یه توهینای لطیف و ظریفی داشت که دلم برا مامانم سوخت, اما مامانم هیچی نمیگفت وهمه رو با خنده و احترام رد کرد...
پروسه دنیا اومدن نی نی خیلی طولانی شد,و مادروهمسرم مجبورشدن دوشب بیمارستان بمونن,
یکیدوشب قبل زایمان هم برادربزرگم شوهرمو تو هییت دید و با برخوردخوب همیشگیش همسرمو شرمنده کرد,و آخرشب با داداشم برگشتیم خونه,تو بیمارستان هم اون یکی برادرم.که کینه شدیدی ازش تو دل همسرم بود,بایه دسته گل شیک اومد .... تعجب کردم که همسرم برخلاف گفته هاش , باهاش صحبت کرد,آخرشم با ماشین اون شب برگشتن خونه,
خلاصه فعلا در ظاهر همسرم باخانوادم صحبت میکنه ومادرم تو خونه خودم ازمن مراقبت...
رفتار همسرم بامادرم نسبتا خوبه, البته توهین و مسخره کردناش گاهی هست, و یکبارم که مامانم پول آژانسو.خودش حساب کرد و نذاشت همسرم حساب کنه ,, به من گفت بعدا جای دیگه حال مادرتو میگیرم و حرفای گذشته ....
خانواده همسرم هم اومدن ملاقاتم, مامانم خیلی تحویلشون گرفت... و برخورد اونها اما سرد ....
اما این وسط فقط تونستم با یکی از خواهراش گرم بگیرم و با بقیه نه چندان ...
د
خلاصه ببخشید اگه دیر اومدم تا از اوضاع خبر بدم, اصلا وقت نمیکنم حتی یه استراحت کوچولو کنم و به خودم برسم ....
بازم ازتون ممنونم که به حرفام تو شرایط سخت گوش میدادید و درد دلام اینجا خریدار داشت ....
ان شالله همه دوستان به مراد دلشون برسن و همه روزها براشون روز خوشی , آرامش و پر از نعمت و برکت باشه ........ شالیزار عضو
ارسالها: 0
عضویت: 29 خرداد 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 16:11 سلام صبح بخیر نفس گلم .عزیزم قدم نو رسیده مبارک باشه .خداراشکر اوضهع بهترشده ایشالا بهتر تر هم میشه . خدا را شکرQueen عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 16:39 سلام صبح بخیر
کژال جونم قدم نو رسیده مبارک
انشاءالله زندگی ات اون جوری بشه که تو می خواهیکیانا عضو
ارسالها: 0
عضویت: 7 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 17:05 سلام دوستای گلم صبح بخیر خوبییین؟؟؟
تزیینات نمدی واسه اتاق کوچولو هاتون نمیخاییین؟؟؟
باقیمت مناسب
تم تولد هم بخایین سفارش قبول میکنمپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 18:16 سلام کژال جانم
قدم نورسیده مبااااااااااارک
انشالله زندگیتون پرازارامش بشه و غرق در خوشبختی
مراقب دخمل کوچولوت باشShahmir عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 18:43 سلام کژال جون قدم نو رسیده مبارک ایشالا در کنار هم خوش و سلامت باشین مواظب خودت و نی نی ات باشکفشدوزک عضو
ارسالها: 0
عضویت: 27 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 18:48 سلام دوستان
سلام کزژال جان, قدم نو رسیده مبارک, انشاا.. روز به روز زندگیتون بهتر و بهتر بشه به برکت وجود دختر نازت
طبیعی زایمان کردی?Nazi* عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 19:13 سلام بچها جونم خوبيد؟ گژال جون قدم نو رسيده مبارك باشه انشاالله نامدار باشهNazi* عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96دوشنبه 17 مهر 1396 - 19:14 كبوتر جان اين چه حرفيه عزيزم اينجا ميايم كه در حد توانمون به همديگه كمك كنيم. انشاالله خدا حاجت دلتو زودتر بده
آخرين وبلاگها