- +55
مارال ادیتور
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96شنبه 23 اردیبهشت 1396 - 22:13 اموزش همسرداری (6836946 بازدید)
سلام به همه دوستای خوبم
امیدوارم اینجا بتونیم باهم دیگه مشکلاتی رو که تو زندگیمون بوجود میاد رو بی دردسروبحث وکشمکش حل کنیم Queen عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:32 پرینوش
من دیسک چهار و پنجم بیرون زدگی داره مشکلی نداره اينارو انجام بدم؟پرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:32 به هییییچ وجه ورزش باعث شل شدن نمیشه بعد
دوهفته کاملااااحس میکنی جمع شدی و شکمت به مرور سفت میشه
فقط چندوقته زایمان کردی؟ سزارین بودی؟Queen عضو
ارسالها: 0
عضویت: 23 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:33 دو ماهه زایمان کردم البته يه مقدار شلی از قبل داشتم الان بیشتر شده
نفس حرکتش طبیعیه الان هنوز بیشتر ميشهکژال عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:35 ابرو جون، اعصاب پولادین باید داشته باشی تو....عسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:36 پارمی جون فلافل خوشمزه چجوری درست کنم ،نیم کیلو نخود از دیشب خیس دادم ،مرسی دوستای گلم ،خداروشکر اوضاع خوبه ، کویین جون رفتیم بابلسر بارون نبود دریا هم یکم موج داشت هواش خیلی خوب بود نه سرد نه گرمپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:38 کویین خب اگه 2ماهه زایمان کردی فقط ورزشت پیاده روی باشه
من توصیم همیشه اینه بعد 4 الی6ماه بعد از زایمان ورزش بصورت حرفه ای شروع کنی این حرکات خیلی ابتدایی نیست و کاملا درد شکم رو حس میکنی و ممکنه درد داشته باشی
بازم به تواناییت البته بستگی داره
بنظرم فقط پیاده روی کن روزی 45 دقیقه
برنج و نون و بستنی و کلاچیزای شیرینو حذف کنپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:39 بعد 2ماه این ورزشهارو شروع کنEbru عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:39 چند وقت بعدش تصادف کرد با موتور پاش کمی ضرب دید بیشتر صورتش کبود شده بود من با اینهمه اذیت باز دوست داشتم باهاشون دوست باشم
تا فهمیدم اینطور شده رفتم دیدن مادرشوهرم تا رسیدم گفت یه دست به این خونه بزن مهمون میاد الان یه سوپ هم برام بزار
گفتم عیب نداره منم مثل دخترش شب می خواستیم بریم خونمون گفت نرید من نمی تونم به کارهام برسم بمونید ebru صبح پاشه به کارهام برسه من که جا خورده بودم به همون تازه عروسیم حواسم بود چی بگم
گفتم با اجازتون ما میریم خونه خودمون صبح میام کمکتون اقا فلانی و اقا بهمانی هستند برادرشوهرهام رو میگفتم راحت تر هستم خونه خودمون باشم با چشم غره گفت خودت میدونی اون موقع ده دقیقه هم خونه هامون با هم فاصله نداشتپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:40 غیبت پشت سر مادرشوهراس آخ جوووونپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:42 پارمی جونم تو فقط با یک حرکت میتونی ران هات رو خوش فرم کنی و متناسب با بالاتنه
اول بدنت رو گرم کن حدود 5دقیقه بعد همینطور که دراز کشیدی با پات دوچرخه بزن روزی 100-150 بزن تو6ست 30 تایی مثلاEbru عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:42 پرینوش کسی چون مادرشوهرم رو نمیشناسه غیبت نمیشه
فقط دلم شاید سبک شهپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:44 این حرکات بدون گرم کردن هیییچ فایده ای نداره
کلا قبل هر ورزشی گرم کنید اصولی
کویین بعد 2ماه که خواستی این ورشارو شروع کنی چندروز ازمایشی بزن این حرکاتو اگه درد در ناحیه ستون فقرات نداشتی ادامه بده روزای اول با تعداد کمتر بزنعسل عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:44 مرسی پاری جونپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:45 ابرو جونم شوخی کردم
حتما سبک میشی اینجا ههمون گوش شنوایی هستیم برا دردو دلاتEbru عضو
ارسالها: 0
عضویت: 24 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:49 خلاصه یک هفته شوهرم 8 صبح منو میزاشت خونه مادرشوهرم 8 شب میومد دنبالم
عاقا کاری کشید از من ها خونه تکونی کرد قشنگ بی جنبه
شب اخر گفتم فلانی دختر داداشش که همیشه اینجا میان چرا تو این یک هفته نیومدند دیدنتون حتی؟؟
با چشم و ابرو نازک تر کردن گفت کار داره وقتی تو هستی کارام رو بکنی اون بیاد اینجا چی کار؟
خیلی بهم برخورد گفتم خدا ببین می خوام باهاشون دوست باشم می خوام مثل مادرم دوسش داشته باشم ولی چه جوری صحبت میکنه شامش رو که درست کردم خونه هم که تمیز کردم شوهرم که امد دنبالم گفتم مادر خدا رو شکر بهتر شدید دیگه فردا نمیام چند روز دیگه میام یه سر بهتون بزنم و رفتمپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:50 پارمی خواهش میکنم
پیاده رویم ران هارو جمع میکنه روزی حداقل 40دقهپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:51 جونم براتون بگه از شرح حال دیشب
باز نزدیک بود قاط بزنمپرینوش عضو
ارسالها: 0
عضویت: 3 اردیبهشت 96شنبه 3 تیر 1396 - 23:55 اول بگم دیروز همسرم در حالی که سرکاربود مادرهمسرم به بنده زنگ زدند و گفتند پرینوش شب مهمون دارم تو هم بیا
من اکثرا نمیرفتم ولی یک لحظه گفتم چه اشکالی داره بذار برم بااین که دوست داشتم برم گفتم بذارید از همسرم اجازه بگیرم بهتون خبرمیدم میام یا نه
(نکتهههههه: خواستم بدونه تمامی تصمیمات ما دونفرس اخه فک میکنه من رییسم حالا هستما ولی نمیخوام بدونه
ادامه دارد....
آخرين وبلاگها